بازی Shadow of the Colossus

سیزده سال است که از زمان عرضه اولیه‌ی بازی Shadow of the colossus توسط اعضای استودیوی ژاپنی Team Ico می‌گذرد. همین چند ماه پیش بود که بالاخره نسخه ریمستر این بازی نیز توسط استودیو بلوپوینت گیمز (Bluepoint Games) برای کنسول پلی‌استیشن 4 روانه بازار شد و به این ترتیب آن دسته از بازیکنانی که تا به حال موفق به تجربه این بازی نشده بودند، فرصت آن را پیدا کردند تا سری به دنیای عجیب و غریب و پیچیده‌ی ساخته‌ی فومیتو اوئدا بزنند. نسخه ریمستر بازی همان دنیای آشنای قدیمی را به بازیکنان عرضه می‌کرد و مانند نسخه اصلی خود، همچنان داستان پیچیده و نامفهومی داشت. شاید خیلی دل‌مان بخواهد که این پیچیدگی را گردن بازی بیندازیم و مثلاً کم بودن دیالوگ‌ها یا تعداد کاراکترها را مقصر سردرگمی خود بدانیم؛ اما واقعیت این است که هر آنچه که برای سر در آوردن از داستان بازی نیاز داشتیم، درست همان‌جا و جلوی چشمان‌مان به تصویر کشیده شده بود، تنها کافی بود کمی دقیق‌تر نگاه کنیم و نشانه‌ها را درست کنار هم بچینیم.

برای خواندن این مقاله نیازی نیست حتماً بازی Shadow of the Colossus را تجربه کرده باشید، اما حتماً نیاز است که بدانید این بازی در حقیقت مقدمه‌ای بوده بر بازی قبلی سازنده‌اش یعنی بازی Ico که درست چهار سال پیش از این بازی و در سال ۲۰۰۱ منتشر شده بود. شاید با فهمیدن این حقیقت که داستان بازی Shadow of the Colossus در واقع مقدمه‌ای است بر آن‌چه که در ایکو می‌بینیم، کمی خیال‌مان راحت شود که سر در نیاوردن از انتهای بازی (اگر که پیش از این ایکو را تجربه نکرده باشیم)، آن‌قدر ها هم تقصیر ما نبوده است. حقیقت دیگر که اجازه دهید آن را حقیقتی تلخ بنامیم این است که حتی با دانستن ارتباط بین این دو بازی، بازهم نمی‌توان راجع به وقایع بازی Shadow of the Colossus با اطمینانی صد در صدی صحبت کرد. تنها مواردی که توسط خود اوئدا تایید شده‌اند، ارتباط بین دو بازی و حقیقتی راجع به شخصیت واندر است که جلوتر در متن به آن اشاره می‌کنیم؛ اما باقی ماجرا تنها بر پایه حدس و گمان‌هایی است که طی این سال‌ها ذهن بسیاری از طرفداران را به خود مشغول کرده و در تمام این مدت نه شخص اوئدا و نه دیگر اعضای شرکت کننده در ساخت این بازی، تلاشی برای تایید یا تکذیب آن‌ها نکرده‌اند.

 

 

بازی Shadow of the Colossus

 

 

زمانی که برای اولین‌بار بازی Shadow of the Colossus را تمام می‌کنیم، بسیار سردرگم خواهیم شد و حتی شاید احساس کنیم تا حدودی سرمان کلاه هم رفته است. البته این را هم بگویم که اگر فکر می‌کنید تمام ماجرا تنها بر سر نجات جانِ یک معشوقه و بازگرداندنش به زندگی بوده، خب سخت در اشتباهید. پایان بازی تنها کمکی که به ما می‌کند، ایجاد سوالات بی‌جواب بیش‌تر در ذهن‌مان است که اگر از همه‌ی آن‌ها بتوان چشم پوشید، نمی‌توان قید این یکی را زد که ماجرای تبدیل شدن‌مان به یک نوزاد چه بود و اصلاً این شاخ‌ها روی سرمان چکار می‌کنند؟

به احتمال زیاد در انتهای بازی همگی سعی کرده‌ایم تمام وقایع را باری دیگر در ذهن خود مرور کنیم. اولین صحنه‌ای که از بازی به یاد می‌آوریم، صحنه‌ای است که پسر جوانی به نام واندر سوار بر اسبی که رویش پارچه‌ای کشیده شده، وارد سرزمینی مرموز و به ظاهر خالی از سکنه می‌شود. کمی که جلوتر می‌رویم به ماهیت آنچه که در پارچه پیچیده شده بود پی می‌بریم: دختری جوان و زیبا که به ظاهر مُرده است. واندر این دختر مُرده را که نه می‌دانیم اسمش چیست و نه می‌دانیم چطور به این حال و روز افتاده، روی محراب زیارتگاهی می‌گذارد. کمی بعد صدایی از سقف عمارت به گوش‌مان می‌رسد. با گوش دادن به صحبت‌هایی که بین واندر و این صدای ترسناک و مرموز رد و بدل می‌شود، می‌فهمیم که گویا اینجا هستیم تا دختر مُرده را باری دیگر به زندگی بازگردانیم و برای اینکار هم باید با شانزده غول بی شاخ و دم دست و پنچه نرم کنیم. کماکان دلیل کشته شدن دختر را نمی‌دانیم و هیچ ایده‌ای هم نداریم که چرا زنده شدنش باید آن‌قدر برای‌مان اهمیت داشته باشد؛ اما خوب می‌دانیم که صدا بهمان وعده داده است که بعد از کشتن شانزدهمین کلوسی این دختر را به زندگی بازگرداند. خب، پس جای شکرش باقی است، می‌گذاریم هر زمان که دختر زنده شد، خود دلیل مردنش را هم برای‌مان تعریف کند.

 

بازی Shadow of the Colossus

 

برای خرید این محصول به لینک های زیر مراجعه کنید:

لینک محصول – Shadow of the Colossus PS2 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

جستجو در سایت

دسته بندی ها

  • نمایشگر
  • LG
درحال بارگذاری ...
بستن
مقایسه